مار و پله
داستان زندگی مدینه؛ ادمین کانال داعش در ایران
ناشر: شهید کاظمی
نویسنده: فائقه میرصمدی
ارائه دهنده: گروه فرهنگی هنری یم
گوینده: فاطمه سلیمانی
صفحات کتاب : 404
کنگره : PIR8361
دیویی : 8فا3/62
کتابشناسی ملی : 5896413
شابک : 978-622-6609-63-0
سال نشر : 1398
توجه: این کتاب فقط در نرم افزار کتابخوان سوره مهر (نسخه اندروید) قابل استفاده است.
دانلود اپلیکیشن کتابخوان سوره مهر

معرفی کتاب مار و پله
معرفی کتاب مار و پله
کتاب مار و پله نوشته فائقه میرصمدی داستان زندگی مدینه؛ ادمین کانال داعش در ایران را روایت می کند. فائقه میرصمدی ابتدا در آبان ماه سال ۹۶ دیداری با مدینه داشته و پس از این که مامورین امنیتی قدری درباره این زن و فرزندانش و محل زندگی و وضع اجتماعی او برایش گفته اند، نسبت به زندگی او مشتاق تر شده است بنابراین تصمیم گرفته داستان زندگی این زن را بنویسد. مدینه در این کتاب درباره همه زوایای زندگی اش حرف زده است.
گزیده کتاب مار و پله
۲ ماه از آزادی من می گذرد، امروز جلسه هفتگی دارم با سیمین. بارها به او گفته ام از بازجوی خودم وقت ملاقات بگیر و او هر بار بهانه ای می آورد و می گوید: مدینه رابط تو، منم. شغل ما اقتضائاتی داره که نمی تونم برات توضیح بدم. هر بار گفتی، منم گفتم به خودم بگو، مطمئن باش که منتقل می کنم.
قول بده همه چیزو بگی. باشه. سیمین من می خوام برگردم افغانستان. برای چی؟ نمی تونم اینجا بمونم. می دونم سخته، ولی دوران سختش رو گذروندی، از این به بعد درگیری هات کمتر می شه. سیمین به آقای حیدری بگو کارش دارم. باشه. اگه موافقت کرد، بهت خبر می دم.
خیلی ممنون. جزاک الله خیرا. آمین و ایاک. احسنت سیمین خانوم. نمی دونستم تکیه کلام های مارو بلدی. دیگه چه خبر؟ مدینه بگو از بابات چه خبر؟ از وقتی برگشته اوضاعت بهتر نشده؟ آستین لباسم را بالا می زنم و دستم را نشان می دهم که از کبودی به سیاهی می زند. سیمین مات و مبهوت من را نگاه می کند. زبانش بند آمده. چی بگم سیمین؟ تمام تنم همین جوریه. روزی که بابا برگشت، تا حد مرگ منو زد. بهش حق می دم.
مادر ساده من مثلا اومد منو از زیر کتک باباجی نجات بده که گفت: " نزن! این طفلکی حمل داره!" بابا عصبانی تر شد و به قدری منو زد که نفسم بند اومد. نصف شب منو از خونه بیرون کرد، نشستم در خونه، جایی رو نداشتم که برم. بعد یک ساعت گلشن اومد تو کوچه که آشغال ها رو بگذاره، منو دید. گلشن کیه؟ دوست مامانم، همسایه مون.
گلشن هم می ترسید منو ببره تو خونه. تو حیاط یه تخت چوبی کوچیک دارند، بالش و پتو داد که همون جا بخوابم و گفت: " خدا کنه امان خان امشب بیدار نشه و توالت نره. حواست باشه اگه اومد، برو زیر تخت قایم شو." بنده خدا خیلی معذرت خواهی کرد که تو سرمای حیاط می خوابم.
می گفت: " وقتی که رفتی افغانستان، آشناها و فامیل پشت سرت نفرین می کردند، وقتی برگشتی، همه با تنفر بهت نگاه می کردند، اما از وقتی مامورهای اطلاعات تو رو گرفتند، همه ازت می ترسند." سیمین!
فهرست
مقدمه ● فصل اول: بازگشت ● عبدالفتاح ● قندی گل خانم ● باباجی ● فصل دوم: دستگیری ● حیاط خانه پدری ● راهروهای طولانی ● اتاق بازجویی ● سلول سفید ● اتاق شیشه ای سودابه ● آرزوی سفر هرات ● حیاط درختی ● کوچ از تاجرآباد ● غریب و فقیر ● اتاق عبدالباسط ● گوشی قسطی ● نقطه کور ● برچسب کفر ● کفارهراسی ● میز لعنتی ● راه فرار ● زیر سایه شریعت ● پتوی سربازی ● فصل سوم: زندگی ● روستای مومند ● دیار هجرت ● قفس داعش ● کارت مهاجرت داعش ● بیمارستان جلال آباد ● ِ هتل شب های هلمند ● چرخ خیاطی ● سالن ملاقات ● سرزمین خلافت اسلامی ● میز کار بازجو ● دادگاه ● کف کفش احمد ● آقای الگو ● ِدر بزرگ آهنی ● مار و پله ● فصل چهارم: برهوت تنهایی ● پرده آخر
برچسب ها
کتابرسانکتاب الکترونیکی
20,000 تومان
حجم : 5.3 مگا بایت
تعداد صفحات نسخه دیجیتال : 404
موضوعات
محصولات مشابه
بیشتر
سنگ، سین آخر
20,000 تومان
سکوت شکسته
20,000 تومان
خرگوش ها
از 5,000 تا 7,150 تومان
پشت شیشه های مات
5,850 تومان
خوابی به رنگ فراموشی
4,550 تومان
به کی می گن قهرمان؟
6,500 تومان
پروانه ای که سوخت
5,200 تومان
دل بستگی در سال های سخت
7,150 تومان
گزارش سفر
5,200 تومان
مسافر تنها
5,200 تومان
شاه کشی
15,000 تومان
و دست ها از خاک روییدند
17,800 تومان